وقتی به چنشت میرسی، حس میکنی در قاب یک نقاشی قدیمی قدم گذاشتی.
اینجا هر کوچهاش قصهای دارد و هر دیوار خشتیاش، ردپای صدها سال زندگی را در خود نگه داشته است.
سالهاست که سازمان جهانی گردشگری (UNWTO) در جستجوی روستاهایی است که هم هویت فرهنگی خود را حفظ کردهاند و هم مسیر پایداری در توسعه گردشگری را پیش گرفتهاند. حالا «چنشت» در آستانه آن است که نامش کنار کندوان، اصفهک، شفیعآباد و کندلوس در فهرست جهانی بنشیند؛ روستایی که با تمام سادگیاش، رنگ و جان دارد.
من وقتی از نزدیک با مردم این منطقه حرف زدم، چیزی که بیشتر از همه توی ذهنم ماند، عشقشان به میراثشان بود. از دوخت لباسهای رنگارنگ دختران گرفته تا آیینهای عروسی که هنوز با همان شکوه قدیمی برگزار میشود. زنان اینجا هنوز با دست، لباسهایی میدوزند که رنگهایشان از دل طبیعت الهام گرفته — قرمز، آبی، سبز — درست مثل رنگهای زندگی.
چنشت فقط یک روستا نیست؛ یک کلکسیون از عجایب ایران است.
غارهای تاریخی، دیوارهای رنگی، امامزادهای آرام در دل کوه، و مردمی که به جای فراموش کردن گذشته، هر روز آن را زندگی میکنند.
اما در کنار این زیباییها، مشکلات زیرساختی هم هست. راه دسترسی خاکی، نبود بازارچه سنتی و کمبود امکانات باعث شده که بخشی از ظرفیت چنشت هنوز در سایه بماند. من باور دارم ثبت جهانی چنشت، فقط یک عنوان نیست — بلکه آغاز یک مسیر تازه برای توسعهی واقعی و پایدار این منطقه است.
با همت دهیاران و مردم محلی، کارگاههای صنایع دستی، سبدبافی، عروسکسازی و اقامتگاههای بومگردی راه افتادهاند. این یعنی امید دارد دوباره در چنشت جریان پیدا میکند.
اگر همه نهادها و فعالان فرهنگی همدل شوند، سال آینده میتوانیم جشن ثبت جهانی چنشت را برگزار کنیم — جشنی برای روستایی که نه فقط «رنگها»، بلکه روح ایران را بر بوم جهان نقش میزند.
بهترین لوکیشن تهران برای عکاسی
 
								 
													 
								 
								 
								 
								 
								 
													